91/1/17
12:49 ع
مبهوت مانده فلسفه از این کمال ها
از لطف او گرفته زبان ها مجال ها
یک لحظه مصطفی و همان لحظه مرتضاست
یک جا ظهور کرده جمال و جلال ها
از بوسه بوسه های پیمبر به دستهاش
هر دو رسیده اند به اوج کمال ها
با یک خطابه، کار نبی گونه کرد و گفت:
تنها علی است مرز حرام و حلال ها!
سکان عرش و رشت? خلقت به دست اوست
ترسی نداشت در دل خود از جدال ها
... نفرین اگر نکرد به امر امام بود
او فاطمه است، مظهر این امتثال ها
* * * *
آن روز اگر بلال اذان شکسته خواند
امروز روی مأذنه ها ما بلال ها . . .
. . . با روضه می کشیم وسط پای کوچه را
بعد از گذشت این همه از عمر سال ها
آتش کجا و معجر ریحان? بهشت ...!؟
ماندند زیر بار هزاران سئوال ها
* * * *
یک جمله عمق جان مرا واژه واژه سوخت
آخـر چگـونه پـر زده با اینــکه بال هـا. . . !؟
یاسر حوتی